جدول جو
جدول جو

معنی رز بکشین - جستجوی لغت در جدول جو

رز بکشین
کنایه از: رگبار شدید و باران بی وقفه که به ساقه ی درخت انگور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

درد مداوم داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
بلعیدن، روی هم آمدن پوسته ی زخم
فرهنگ گویش مازندرانی
برخلاف مصلحت رفتن، به بیهودگی افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت تند و سریع
فرهنگ گویش مازندرانی
نفوذ رطوبت به جایی
فرهنگ گویش مازندرانی
کشاندن، کشان کشان
فرهنگ گویش مازندرانی
چیزی را با شتاب و عجله به دنبال خود کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
علامت گذاری کردن از طریق کنده کاری بر چوب یا تنی، جریان.، عمل مجامعت توام با عنف، خشک کردن پوست تازه ی گوسفند از طریق
فرهنگ گویش مازندرانی
کشاندن اشیا بر روی زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
زوزه کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به دنبال هم راه افتادن، قطار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جوانه زدن، بالیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به کار گرفتن بی قاعده ی افراد یا وسایل، کار کشیدن بیش از
فرهنگ گویش مازندرانی
روان شدن، جاری بودن، به حرکت درآمدن حشرات و خزندگان
فرهنگ گویش مازندرانی
بر زمین کشیدن اجسام و یا اشیا
فرهنگ گویش مازندرانی
کوفته شدن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ریختن و پراکنده کردن بار به هنگام حمل در اثر بی احتیاطی
فرهنگ گویش مازندرانی
قد کشیدن، تفرج کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
فریاد کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پایین کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تمام شدن، به پایان رسیدن، تمام شدن آذوقه، پول و غیره
فرهنگ گویش مازندرانی
خرد شدن، ریز ریز شدن، کوفته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی